در رفتگی دست پسرم
دیشب خیلی پرهام با بابا رضا بازی کرد
با اینکه رضا دیر آمده بود و خسته بود حدود 45 دقیقه با پرهام بازی کرد من هم کمی به کارهام رسیدم.
اما دست پرهام کشیده شد و اصلا دستش را تکان نمی داد و می گفت درد می کنه و خیلی گریه کرد واقعا درد داشت که اینقدر گریه می کرد
ساعت 11 شب بود و مجبور شدیم بریم بیمارستان .
تا دکتر پرهام را ویزیت کرد دستش را جا انداخت . پرهام هم گفت خوب شد دستم و خیلی آروم شد و دیگه گریه نکرد.
خدا را شکر که زود خوب شد .
ساعت 1 رسیدیم خونه
ساعت 2 هم پسرم خوابش برد.
عزیزم مواظب خودت باش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی